خیلی سرمان شلوغ است !

۱. یک سری به ایران زدیم و با دوستان و اقوام خداحافظی کردیم.کلی خندیدیم و رقصیدیم و خوردیم و خوابیدیم و اشک ریختیم (ریختم). کلی  هم فیلم و سی دی موسیقی خریدیم برای خارج دور !

۲. اینجا با کار خداحافظی کردیم ! تنبلی خیلی میچسبد ! گمانم که از این به بعد همین را پیشه کنم !

۳. وسایل خانه را کم کم با کمک مادرم جمع کردیم . خانمان الان پر از کارتون شده. دیروز ساعت دیواری بزرگ زنگ دارمان را هم بابا جمع کرد و در کارتون گذاشت.دوست دارم زودتر جایی دیگر بازش کنم و به دیوار خانه جدیدمان بزنم !

 ۴. بلیط هواپیما را تایید نهایی کردیم. برای اجاره خانه با صاحبش صحبت کردیم. برای فرستادن بارمان جا گرفتیم. وضعیت  اقامت سرزمین شن و آفتاب را مشخص کردیم. یادگاری خریدیم .

۵. سالگرد ازدواجمان را جشن گرفتیم و عکس گرفتیم و جایزه ! تا ببینیم سال دیگر کجا جشن خواهیم گرفت و عکس و جایزه !

۶. چند روز دیگر اینجا را به مقصد شهر جدیدمان ترک خواهیم کرد. کمی هم که به هفته آینده فکر میکنیم ، میبینیم که برای اینجا هم دلمان تنگ خواهد شد .(کلا شغل دوم ما دلتنگیست !)

۷. اگر نمیرسم بنویسم ببخشید ! جمع کردن کل زندگی و جابجایی بین دو نیمکره کمی زمان و انرژی و اعصاب میبرد !